راه افتادن گل پسرممم
پسر شیرین مامان دقیقا وقتی ۱۳ ماهه شدی راه افتادی، تا قبل از این حتما باید دستت رو به جایی می گرفتی تا بتونی راه بری . اما از این به بعد میتونی مستقل و آزاد راه بری پسر قشنگم. به نظرم لحظه ی راه افتادن بچه بی شک یکی از شیرین ترین و قشنگ ترین لحظه های زندگی پدر و مادره. حالا بزار برات بگم که چطوری شروع کردی به راه رفتن. عشق مامان ،یه شب که خونه بابا ایرج و مامان فریده بودیم ، خاله پگاه و مامان جون نشستن نزدیک هم و شما رو تشویق کردن که بری سمتشون ، اولش خیلی با احتیاط میرفتی و چندین بار اون مسیر کوتاهو افتادی زمین عشقم ،اما هر دفعه با انرژی بیشتری شروع به حرکت میکردی ، بعدش من و بابا منصور و بابا ایرج هم نشستیم رو زمین و یه دایره درست کردیم و شما رو تشویق میکردیم که بیای پیشمون ،شما هم خیلی خوشحال بودی از اینکه خودت به تنهایی داری راه میری و کلی ذوق کرده بودی. توی این رفت و آمدهایی که داشتی افتادی زمین و دستت درد گرفت و هی دستتو نشون میدادی و می گفتی که بوسش کنیم، اما انقدر که از راه رفتنت خوشحال بودی درد دستت رو زود فراموش می کردی ،خیلی صحنه با مزه ای بود
. بارادم ، امیدوارم در تمام مراحل زندگیت محکم و استوار قدم برداری و پا در مسیرهای منتهی به موفقیت و خوشبختی بزاری . یادت نره همیشه دوست دارمممممم